lonly.girl
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند . مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟ دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی. آیا کلبه شما هم در حال سوختن است؟ تنها بازمانده يك كشتی شكسته توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد، با بيقراری به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نمیآمد. شکست یک اتفاق است یکی از مریدان شیوانا مرد تاجری بود که ورشکست شده بود. دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم . طوری زندگی کن که زندگیت ارزش نجات دادن داشته باشد! روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را... شیشه ای می شکند… یک نفر می پرسد…چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید…شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد…باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد… تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد… اما امشب دیدم… هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید… از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا وقتی می بینمت عذاب می کشم ، وقتی نمی بینمت هم عذاب می کشم. وقتی اینجاهستی عذاب می کشم وقتی که اینجا نیستی هم عذاب می کشم.وقتی به من لبخند می زنی عذاب می کشم وقتی به کس دیگه ای لبخند می زنی هم عذاب می کشم. وقتی اسمم رو صدا می کنی عذاب می کشم و وقتی صدا نمی کنی هم عذاب می کشم.فکر می کنم تا زمانیکه بمیرم این عذاب ادامه داره اما ترجیح می دم که کنارم باشی .اینکه ببینمت و عذاب بکشم بهتر از اینه که اینجا نباشی
ادامه مطلب
ادامه مطلب
روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور بود.
شیوانا از شاگردان خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند.
یکی از شاگردان به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان به مشورتش اعتماد کرد.
ادامه مطلب
هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود.
اگر کسی تو را آن طور که می خواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد .
ادامه مطلب
ادامه مطلب
مردم گریه میکنند...
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند!!!
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند....
قالب وبلاگ : فقط بهاربيست |